به گزارش خبرنگار مهر، در بیشتر فیلم های پلیسی که طی چند سال گذشته در کشور ساخته شده، شرایط تولید و فیلمنامه به گونه ای طراحی شده که از جلوه های ویژه حرکتی، تعقیب و گریز یا چنین صحنه های پرخرج و وقت گیری کمتر استفاده شود. این مسئله همواره در فیلم های پلیسی ایرانی تاثیر منفی گذاشته و از تعلیق و تحرک آنها کاسته است. تولید نمونه های موفق و پرخرج سینمای پلیسی جهان کمبود امکانات و مشکل شرایط تولید در فیلم های پلیسی ایرانی را بیشتر نشان می دهد. اما فیلم "سنگ، کاغذ، قیچی" وجهی دیگر دارد.
در این فیلم، قصه با زندانی شدن جوانی به نام "جهان" آغاز می شود. در میانه کار همراهی این جوان با "مملی" و "مرضیه" قصه را وارد بخش پرتحرک و جذابی می کند که با تعقیب و گریز وانت و نیروهای پلیس ادامه پیدا می کند. صحنه برخورد وانت با دو ماشین پلیس که راه را بر او بسته اند - هر چند با تصویر دوربین دوم همراه می شود که کیفیت چندان خوبی ندارد - فیلم را به مفهوم واقعی کلمه جذاب و نفسگیر می کند. هر چند این روند در یک سوم پایانی قصه و از زمانی که این سه جوان وارد مرکز درمانی و پزشکی جانبازان می شوند، با افت ریتم و تحرک چشمگیری مواجه می شود، اما در مجموع قصه با تحرک خوبی پیش می رود.
آنچه در این فیلم به طور جدی مد نظر کارگردان قرار گرفته و از آن به خوبی در اثر استفاده کرده، به کارگیری عنصر تعلیق در قصه است. فیلم برای اینکه بتواند مخاطب خود را جلوی پرده سینما مسحور کند، دست به کارهای عجیب و غریب یا غیرمنطقی نمی زند. بلکه قصه را با منطق خاصی پیش می برد. سه جوان خلافکار با نقشه از پیش تعیین شده قبلی پیش می روند. پنهان شدن رئیس کارخانه در گاوصندوق بسیار مقاوم که رمز آن فقط در اختیار او قرار دارد و تماس تلفنی با موبایل از درون گاوصندوق و به کارگیری لیفتراک برای جابجایی این شئی بسیار سنگین، تمهید بسیار خوبی برای رسیدن به لحظات نفسگیر تعقیب و گریز است.
البته این مشکل در فیلم وجود دارد که با توجه به تمامی حساب و کتاب هایی که جوانان برای دزدیدن سوژه خود انجام می دهند، در روز روشن و زمانی که تمامی کارگران در کارخانه حضور دارند، برای دزدیدن این مرد اقدام می کنند. مهمتر اینکه حضور همزمان و بسیار اتفاقی زنی که قصد اخاذی از مرد را دارد و در عین حال کار ناشیانه "جهان" و غافلگیری که تا حدودی غیرمنطقی به نظر می رسد، ایرادهای فیلمنامه محسوب می شود.
در فیلم "سنگ، کاغذ، قیچی" که با مشارکت نیروی انتظامی ساخته شده، اقتدار این نیرو به خوبی نمایش داده می شود. قطع های سریع، تدوین کم نقص، فیلمبرداری بسیار خوب و نیروهای تعلیم دیده که کارهای عجیب از خود نشان می دهند، به مفهوم واقعی بیننده را مسحور می کند. هر چند حضور این همه نیرو که ساعت ها بیکار می مانند و هیچ اقدامی برای اتمام گروگانگیری انجام نمی دهند، به این بهانه که دستور رسیده هیچ گزندی به جانبازان نرسد، جزو مسایلی است که در فیلمنامه دقت چندانی در مورد آنها صورت نگرفته است.
نکته دیگر فیلم بازی خوب بازیگران فیلم است. شهرام حقیقت دوست به مفهوم واقعی متفاوت ترین نقش پردازی دوران بازیگری خود را انجام داده و با شناخت دقیق شخصیت، جلوه مناسبی از "ممل" ارایه می کند. امین حیایی نیز بازی خوبی از خود ارایه می کند. جوانی متزلزل و عاصی که برای انتقام گیری حاضر به انجام هر کاری است. هر چند در پایان بسیار منطقی عمل می کند و قضاوت را برعهده جانبازان قرار می دهد.
در این میان کنایه هایی که سهیلی از زبان جانبازان مطرح می کند، در قصه به خوبی جای می گیرد. هر چند در برخی دیالوگ ها به نظر می رسد حالت شعارگونه و به نسبت ساختگی وجود دارد، اما در مجموع بخشی از مشکلات این بخش و بی اعتنایی هایی که به آنها وجود دارد، به خوبی مطرح می شود.
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
مازیار شیبانیفر
نظر شما